Pages

Tuesday, November 30, 2010

bahar


به من می‌گوید اَن. کلی زحمت کشیدم که حداقل بگوید اَم، ولی اصلا فایده‌ای نداشت. من را که می‌بیند دست‌هایش را باز می‌کند و یک طور عاشقانه‌ای می‌گوید اَن اَن. 
یک بار همه حروف اسمم را دو به دو گذاشتم کنار هم و باهاش تمرین کردم. هی گفتم داااااااا،داااااااا... بعد پشت سرش باز گفت اَن، اَن. هی گفتم یااااااا،یااااااا... باز خندید و گفت اَن، اَن.
مثل رنده می‌ماند. راه می‌رود و می‌خورد و می‌ریزد. یک نفر-مسلما من- باید از پشت سرش راه بیافتد و مواد غذایی رنده شده را جمع کند. غذاها را که ریخت روی زمین، بعد صدا می‌کند اَن. یعنی بیا جمع کن!
نقش اَن، مربی، نازکِش، هم‌بازی، نظافتچی،...همه را با هم بازی می‌کنم. در هر حال، فدای یک لحظه‌ خندیدنش، اَن گفتنش حتی...

12 comments:

  1. سلام آبجی
    خدا نگهش داره
    دنیای يه کودک خلاصه و قشنگه
    مثلن شما رو اونطور که دوسداره (يا می‌تونه) صدا می‌زنه
    اما مفهومی که از شما در افکارش می‌سازه بسيار زيباس

    ReplyDelete
  2. چه حس مادرانه ای داره این پست ... منم گاهی راجع به خواهرزادم احساس عجیبی دارم نمیدونم حس پدرانست یا حس داشتن یه داداش کوچولوئه !! ولی فک کنم بشتر پدرانه اس ... گاهی دوست دارم بدون ازدواج کردن بچه داشته باشم !! شایدم ده سال دیگه رفتم یه بچه از پرورشگاه گرفتم

    ReplyDelete
  3. آدم دوست داره بگیره این بچه هارو بِچِلونه

    نمیشه بچه هارو دوست نداشت، یه معصومیتی دارن که باعثِ دوست داشتنشون میشه.
    والا بچه هم نشدیم که معصوم باشیم!!!:دی

    ReplyDelete
  4. علی؛
    آره
    کلا بچه‌ها عشقن
    همشون
    البته این بچه‌ی من نیست اقا
    :دی

    آزاد؛
    اره!یه وقتایی اصلا منم بدون اینکه مادر ده باشم، حس مادری پیدا می‌کنم به خیلی چیزا، به خیلی ادما حتی
    .
    امین؛
    :)
    .
    سینا؛
    ای جون!:دی
    تو همینجوریشم معصومی!بیا بچلونمت!ا=)))))
    پیشنهاد بی شرمانه دادم الان

    ReplyDelete
  5. بله می‌دونم بچه شما نيس خانم

    ReplyDelete
  6. بله
    ما هنوز خودمون بچه‌ایم اصولا
    این شازده خانوم طلایی از بچه‌های مهد کودکن
    یه جورایی بچه‌ی منه واقعا، هرچند که نباشه

    ReplyDelete
  7. من فکر کردم از بچه‌های خويشاوندانتون هستن

    ReplyDelete
  8. پاسخ نگاه واکاوانه کودکی،
    منی بودم که با خودم قهرم.
    تقصیر کودک چه بود؟

    ReplyDelete
  9. زهی سعادت
    زهی سعادت از اینکه مهندسی هستی که با بچه ها حشر و نشر داری

    ReplyDelete
  10. چقدر هم دوست داشتنیه :)
    کلی حوش به حالت که یه بهار اینجوری توی این روزا، هم صحبتت شده و کنار هم زمان خوب یرو میگذرونین :) یه ماچش هم بکن از طرف ما گیگیل دوست داشتنی رو :دی

    ReplyDelete