یک هنرآموز خوش ذوقی این را گذاشته بود توی سیستم آموزشگاه. هی ریپیت میشد، هی من کش میآمدم، هی از روز میزدم بیرون، هی از زندگی میزدم بیرون، مینشستم یک جای خیلی بلندی که نمیدانم کجاست و هی ابرها را فوت میکردم .
یک طور آبی رنگیست؛ مثل دراز کشیدن زیر آفتاب بهار فرض کن.
ریتم آرامی دارد، برای خودش همینطور میرود جلو بی هیچ اتفاق خاصی…
پ.ن: موسیقی فیلم دربارهی الی را یادتان هست؟ از آلبومی انتخاب شده بود به نام "نغمههای ویولنسل برای سکوت"، اولین آلبوم خانوم آندره باور. این تِرَک هشتم همان آلبوم است.
جیرجیرکی نارنجی در جنگل علف ها با چتری رنگین کمانی
ReplyDeleteاین تصویری بود که گرفتم
حسشم یجورایی مث پایانه برام. یه پایانی که هیچ اصراری رو برای از سر گیری نمی پذیره. یه به ته خط رسیدن بی چون و چرا. یه التماس از قبل دانسته. یه ...
این عکسه، این ورش فک کنم مسجد میدون شاه اصفهان خودمونه!!
ReplyDeleteآهنگشم قشنگ بود. پس کی خودت میای ازینا برامون بزنی؟؟
بهت واره؛
ReplyDelete:)
.
سینا؛
ارهههه دقیقا خودشه
تم آلبومش شرقیه
میام زودی
:*