Pages

Wednesday, April 20, 2011

soil and six feet under

{حذف شد}
..گوشی را که قطع می‌کند، دلم سنگین است. دوست داشتن آد‌م‌ها سنگین است. همه چیزهای خوب این دنیا سنگین‌اند. کاش یک روز بیدار شویم و ببینیم دنیا عوض شده.

5 comments:

  1. اتفاقا فک میکنم حس دوست داشتن آدما به آدم سبکی میبخشه
    همین که حس میکنی یکیو دوست داری و یکی دوست داره کلی آزادت میکنه از دغده های زندگی
    راحت، میشینی و با دوست داشتنت و دوست داشته شدنت حال میکنی و به هیچ چیز دیگه فکر نمیکنی!!‏

    ReplyDelete
  2. و یادداشت سنگینی هم بود طوری که تهش یه نفس عمیق کشیدم. شبیه این جمعایی بود که وسط بگو بخند یهو یه شوخی ای تو رو پرت می کنه به یکی از دردناک ترین موضوعات زندگیت و اون حجم سبکی و شادی یهو مستقیما آوار میشه رو سرت...

    ReplyDelete
  3. با یک واژه ی خوب صدا کنApril 21, 2011 at 10:12 PM

    سلام
    خب آخه می دونم بد اخلاقی واسه همین وقتی که اونو نوشتم قبلش یه پارچ آب قند خوردم و ناخونامو تا تهش جوییدم :دی
    این پست رو که من فقط ازش فهمیدم که یکی کفش آبی بوده که انگاری خواهرت هست و اینکه انگار خاله شدی ؟
    درست گفتم ؟ :دی
    اما نفهمیدم که اون که با تلفن بوده پرستار هم بوده یا فقط توی بیمارستان واسه بچه خودش بوده بعد دانوش کی بوده ؟بعد میم همون کفش آبی هست یا اینکه یکی دیگس ؟
    اما اگه اون چیزایی که فهمیدم درست بوده تبرککککککککککک
    :دی

    ReplyDelete
  4. من فقط نگاه می کنم

    ReplyDelete
  5. چه خوب که صداش آروم و شاد بود. چه خوب که حس خوبی داشتی از خاله شنیدن. و چه خوب‌تر که بعد از اون پست که یه عالمه نگرانی ریخته بود توی دل یکی، حالا از اینکه یه دختر حالش خوب شده، حس خوبی دارم.
    یه عالمه آرزو میکنم! آرزوهای خوب جلوی چشمم رد میشن. که صحیح و سالم زندگی کنه. که بتونه خوب زندگی کنه.
    خاله‌ی خوبی باشیا! آشپزیت رو هم بهتر کن که غذای خوشمزه بدی به بچه :)

    ReplyDelete