Why so serious?
بعد، انگشت زد توی قهوه، یک خیابان بی راه می دیدپای من را برید از خیابان، جیغ ماشین جان مرا ریخت باز انگشت زد توی قهوه، یک پرنده و یک آشیان دیدباد افتاد پشت پرنده، بال زد آشیان ِ مرا ریخت
بعد، انگشت زد توی قهوه، یک خیابان بی راه می دید
ReplyDeleteپای من را برید از خیابان، جیغ ماشین جان مرا ریخت
باز انگشت زد توی قهوه، یک پرنده و یک آشیان دید
باد افتاد پشت پرنده، بال زد آشیان ِ مرا ریخت